وقتی تبلیغات کاملا بی ربط به علایق کاربر باشد، اوضاع بدتر شده و منجر به هدر رفتن کلی پول می شود اما این مشکل با کوکیها کمی رفع شد زیرا توانستیم بخشهای خاص مخاطب را براساس جمعیتشناسی و رفتار مرور آنها هدف قرار دهیم تا تبلیغات متناسب با وضعیت ذهنی و علایق آنها باشد اما در دنیایی که بهزودی به بدون کوکی تبدیل میشود، آیا به صفر برگشتیم؟
طی چند سال گذشته، فناوری و تاکتیکهای هدفگیری، بسیار پیچیدهتر شده و میتوانیم از روشهای متعددی برای هدف قرار دادن مخاطبان خود فقط با تبلیغات مرتبط و در عین حال مطابق با استاندارد جدید GDPR استفاده کنیم.
در این مطلب ۵ تاکتیک ضروری درمورد تبلیغات نمایشی و ویدیویی آمده است
تطبیق کوکیها (فرآیند همگامسازی دادههای کوکیها به طوری که پلتفرمهای سمت تقاضا (DSP) و پلتفرمهای مدیریت داده (DMP) بدانند با یک کاربر سروکار دارند) دقیقاً کامل نیست. پس باید جنبه مثبت را ببینیم. این شانس ما برای نزدیک شدن به هدفمان برای افزایش ارتباط، جلب رضایت مشتریان و افزایش فروش است.
۱-هدفگذاری متنی
تبلیغات مبتنی بر کلمه کلیدی یا متنی یک تاکتیک قدیمی است؛ درمورد اختراع چرخ صحبت نمی کنیم. اما امروزه می توانیم از خرید برنامه ای استفاده کنیم. با هدفیابی مبتنی بر کوکی، تبلیغات مربوط به پلتفرمهای martech همچنان شما را در سراسر وب دنبال میکنند اما این شما نیستید. شما بیشتر از این هستید؛ تناسب اندام، غذا، مینیمالیسم و هر چیزی که دوست دارید.
با هدفیابی متنی از طریق برنامهریزی، میتوانید تبلیغات خود را فقط زمانی نمایش دهید که مخاطبان شما در صدها سایت به طور همزمان در یک وضعیت ذهنی مرتبط باشند. بنابراین هنگامی که به دنبال دستورالعمل های سالم در وب سایت های مواد غذایی هستید، تبلیغات محصولات ارگانیک را مشاهده می کنید و زمانی که در مورد آینده تبلیغات دیجیتال مطالعه می کنید، تبلیغات یک پلتفرم جدید تجزیه و تحلیل را خواهید دید.
بنابراین تبلیغات مربوط به محیط وب است که در حال حاضر مصرف می کنید و مصرف کنندگان برای تبدیل احساس راحتی بیشتری خواهند کرد زیرا آنها تبلیغات را به عنوان یک بسط محتوایی که قبلا به آن نگاه می کنند، می بینند. تبلیغات متنی برای تمام مراحل خرید به خوبی کار میکند چون قالبهای با تاثیر بالا (اندازههای بزرگ یا ویدیو) اما همچنین از تیزرهای تبلیغاتی بومی میتوانند به ترتیب برای افزایش آگاهی و خاطرهانگیز بودن و کلیک کردن استفاده کنند
۲-حمایت از محتوا
مردم میخواهند از برندها ارزش به دست میآورند و اینگونه است که به آنها اعتماد میکنند. مصرف محتوای آموزشی، ما را به ارزشهای سبوس نزدیکتر میکند، ما دنیا را از چشم آنها میبینیم بنابراین تصمیم میگیریم از آنها پیروی کنیم یا نه. آیا تا به حال دوست پیدا کرده اید بدون اینکه ابتدا به صحبت های آنها گوش دهید؟
به خصوص در دوران کرونا، افراد شروع به آموزش خود درمورد موضوعات متعددی کردند که لزوما به شغل آنها مربوط نمی شد. آنها عاشق خواندن در مورد این هستند که چگونه می توانند زندگی خود را آسان تر کنند و به محتوای یک نفر اعتماد می کنند، به ویژه زمانی که سعی نمی کنند مستقیما محصولی را بفروشند یا فقط آن را بدون توجیه بفروشند.
محتوا باید برند باشد اما در عین حال باید مصرف کننده محور باشد. اینها سوالاتی هستند که باید از طریق محتوای خود به آنها پاسخ دهید.
مزایای محصول/خدمت چیست؟
چگونه نیازهای کسی را برطرف می کند؟
آیا ارزشی به زندگی/ روال روزانه کسی میافزاید؟
این دقیقا زمان ما به عنوان تبلیغکننده است تا چالشهایی را که مخاطبانمان میتوانند با استفاده از محصول بر آنها غلبه کنند، توضیح دهیم. اکنون زمان آن است که در جایی باشیم که مصرف کنندگان ما هستند و محتوا را مصرف می کنند تا نشان دهیم اهمیت می دهیم و این یک بازی برد – برد است و اینکه هر چه بیشتر پیروز شویم، متعهد می شویم که بیشتر ببخشیم.
برندهایی که مانند تبلیغات P&G شخصی می شوند، شگفت انگیز هستند. آیا آنها را دیده اید؟ آنها نقش ها و کمک های زنان/ مادران به جامعه را جشن می گیرند؛ حقیقت را می گویند و مردم را با محتوا مرتبط می کنند. مردم از برندهایی که برای یک هدف خوب با یکدیگر همکاری کردند، مارکهایی که ارائه دادند و از نظر مالی نیز از وضعیت کرونا حمایت داشتند، قدردانی کردند.
اگر قرار است پولمان را برای محصولی بدهیم، محصولی را انتخاب می کنیم که باورهای مشابهی با آن داشته باشیم.
۳-همکاری کانال
مشتری شما برای درخواست کمپین های یکپارچه کانال می آیند. آنها می خواهند ببینند چگونه همه چیز با هم در جهت یک هدف کار می کنند. آنها دیگر بودجههای پراکنده را دوست ندارند زیرا سرمایهگذاری تبلیغاتی از یک ظرف میآید و یک نفر همه کانالها را مدیریت میکند، بنابراین ارائه طرحهای رسانهای چندگانه فایدهای ندارد.
از موفقیت یا شکست هر کانال برای کمک به موفقیت کانال های دیگر استفاده کنید (این هنوز یک بینش بسیار مفید است!). برای مثال، به منظور یافتن موفق ترین کلمات کلیدی، به بازاریابی موتورهای جستجو (SEM) مانند جستجوی پولی یا SEO نگاه کنید و سپس آنها را در تبلیغات نمایشی و ویدیویی خود – استراتژی متنی – پیاده سازی کنید.
به عبارت دیگر، توصیه میشود عباراتی که مشتریان شما در جستجوی خود استفاده می کنند قبل از تبدیل استفاده کنید تا در صفحات وب مرتبط به روی مخاطبان جدید باز شوید. به این ترتیب میتوانید در محیطهای مربوطه حضور آنلاین داشته باشید، با فرمتها و ویدیوهای نمایشی با تأثیرگذاری بالا برای افزایش آگاهی زمانی که مخاطبان شما در وضعیت ذهنی مناسب هستند.
۴-هدف گذاری مبتنی بر کاربر
این چیز جدیدی نیست، پلتفرمهای بزرگ از قبل این کار را انجام میدهند و منبع دادهای شگفتانگیز است که فکر نمیکنم از آن بهترین استفاده را کنیم زیرا بیشتر به کوکیها تکیه میکردیم. این مجموعه دادهها کاملا دقیق هستند زیرا بر اطلاعاتی که کاربران از طریق فرمها و اقدامات ارائه میدهند نه بر تفسیر ما از تاریخچه مرور آنها متکی هستند.
این اساسا از طریق شناسه کاربر در پلتفرم مربوطه هدف قرار می گیرد. کاربران، جزئیات خود را ارائه می دهند و پروفایل ایجاد می کنند تا به پلتفرم های مختلف دسترسی داشته باشند یا از وب سایت های متعدد خرید کنند. به این ترتیب برند میتواند کاربران ایدهآل را با استفاده از دادههای شخص اول با تشخیص دستگاههای مختلف هدف قرار دهد.
چه کسی در حین تعامل با یک برند در چندین دستگاه، تجربه ثابتی را نمیخواهد؟ باز هم، این یک بازی برد – برد زمانی است که به طور موثر اجرا شود زیرا برندها بودجه خود را هدر نمی دهند در حالی که کاربران هر دستگاه را ایزوله می کنند و در عین حال کاربران با مناسب ترین پیام بسته به مرحله قیف هدف قرار می گیرند به علاوه شخصی سازی را بهبود می بخشد.
۵-هدف گیری متوالی
چند بار بعد از اینکه برای اولین بار با دوستانتان در مورد آن صحبت کردید، متوجه یک مدل ماشین خاص در خیابان ها شده اید؟ اینطور نیست که همه این ماشین ها بعد از مکالمه شما به طور جادویی در مقابل شما ظاهر شوند. این است که این ماشین اکنون برای شما آشناست، بنابراین به راحتی می توانید متوجه آن شوید. انسان ها چیزهایی را دوست دارند که به نظر آشنا به نظر می رسند. مغز می خواهد تا حد امکان انرژی کمتری صرف کند، بنابراین اگر چیزی از قبل شناخته شده باشد، شناسایی و به خاطر سپردن آن آسان تر است. به همین دلیل است که ما در زندگی خود به تبلیغات متوالی نیاز داریم.
دادههای شخص اول، امکان هدفیابی متوالی را نیز فراهم میکند که یک تکنیک بازاریابی است و از دنبالهای از تبلیغات برای روایت داستان استفاده میکند و مخاطب را متقاعد میکند که در طول زمان، در دستگاههای مختلف تبدیل شود. خلاقیتهایی که برای هدفیابی متوالی استفاده میشوند باید ظاهر و حس یکسانی داشته باشند تا مصرفکننده با آنها آشنا شود و همچنین تصویر برند را به خاطر بیاورد اما باید با قدم زدن در قیف تکامل پیدا کنند. این ترتیب زمانی که کاربر از طریق حساب کاربری خود وارد سیستم می شود، دستگاه را آگنوستیک می کند، به این معنی که جابجایی بین دستگاه ها بر آن استراتژی تأثیر نمی گذارد، حتی تجربه را افزایش می دهد. ممکن است شخصی تبلیغی را در تلفن هوشمند خود ببیند و سپس دومین تبلیغ ترتیبی ممکن است روز بعد در لپ تاپ او ظاهر شود.
مشاهده شده آگاهی را می توان از طریق تبلیغات متوالی با تاثیر بالا به شدت افزایش داد. به عنوان مثال، تحقیقات گوگل در همکاری با Ipsos بر روی ویدیوهای متوالی افزایش 74 درصدی فراخوان آگهی و 30 درصد افزایش قصد خرید را در مقایسه با تبلیغات ویدیویی مستقل نشان داد. پیامرسانی متوالی، سرنخهای باکیفیت را نیز هدایت میکند زیرا کاربر را از طریق قیف برای تبدیل هدایت میکنند.
تاکتیک متوالی بسیار مؤثر است زیرا اکثر مصرف کنندگان قبل از خرید یا استفاده از یک سرویس از چندین دستگاه دیجیتال استفاده می کنند که این استراتژی دید را افزایش می دهد زیرا مردم زمانی که تبلیغات آن در چندین دستگاه ظاهر می شود و آشنا به نظر می رسند بیشتر متوجه یک برند می شوند، به علاوه به مخاطبان خود اجازه می دهید از طریق پلتفرم انتخابی خود با برند شما تعامل داشته باشند و از خستگی تبلیغات جلوگیری می کند. جای تعجب نیست که چرا این تاکتیک باعث افزایش CTR می شود.
اکنون وارد مسائل فنی شوید؛ در نمایش دیجیتال و تبلیغات ویدیویی، توصیه می شود مسیر متوالی شامل سه مرحله محتوا باشد.
مرحله اول: کاربر تبلیغی را می بیند که معمولا عمومی تر است و آن را با نام تجاری یا خدمات معرفی می کند
مرحله دوم: شامل تبلیغاتی است که درباره برند یا خدمات تبلیغ شده آموزش می دهد و به طور خلاصه مزایا و نتایج خوشحال کننده استفاده از آن را ارائه می کند.
دو مرحله اول باید کاربر را دعوت کند تا در مورد محصول بیشتر بیاموزد و در صورت نیاز با نام تجاری آشنا شود تا مرحله بررسی را طی کند. برای این منظور، مرحله اول (یا دوم نیز) به خوبی می تواند توسط یک ویدیو نمایش داده شود. ویدیوها به عنوان بسیار خاطره انگیز و تاثیرگذار شناخته می شوند، بنابراین این چیزی است که کاربر در این مرحله به آن نیاز دارد.
مرحله سوم: تبلیغ با یک فراخوان قوی، دعوت از مخاطب برای استفاده از محصول و خرید، حتی گاهی با ارائه تخفیف؛ به طور طبیعی، فراخوانی در هر مرحله بسته به عملی که میخواهیم شخص انجام دهد، تغییر میکند.
نتیجه
این پایان جهان نیست، پایان یک فناوری است که برای مدت طولانی کار می کرد اما اکنون زمان آن است که به ساختارهای جدید روابط حرکت کنیم، درست مانند جوامع زیرا زمان آن رسیده که برندها روابط صادقانه و شفافی با مصرف کنندگان ایجاد کنند که موجب اعتماد قوی تر به تبلیغات می شود و این چیز خوبی است.
منبع: searchenginewatch